خیانتــــ یه خوبــے داره
اینکه بعدش طرفتو میشناســے
ای میشناســے
ای میشناســے
ای میشناســے
اون موقست که میفهمــے چــقدر ساده بودے

چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم
آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی
چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست
لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او
چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت
دلت کجاست ؟ : پیش او
قلبت کجاست ؟ : او برده
پس حتما بی رحم بوده نه ؟ : نه اصلا
چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . . .

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

ﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻓﻘﯿﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ
ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﭘﻮﻝ ﺍﺳﺖ . . .

وسعت نبود تو

به اندازۀ تمام دنیای من است

تا آنجا که چشم کار میکند...

جای تو خالیست..

ببين اين اسمش دله

اگه قرار بود بفهمه كه فاصله يعني چي

اگه قرار بود بفهمه كه نميشه

ميشد مغز

دله

نميفهمه

ميفهمي؟

دیروز میگفتی دوستت دارم می گفتم نمی شنوم بلندتر بگو....

امروز میگی دیگه دوست ندارم...

میگم...خب یه ذره اروم تر چرا داد میزنی...!!!

غریبه 

نمیدانم 

گنجشک ها که آنقدر شبیه همند 

چطور همدیگر را میشناسند 

و نمیدانم 

چقدر شبیه من هست
که تو دیگر مرا نمیشناسی! 

گاهی ...

فقط گاهی ...

دلم می خواهد خودم را فراموش کنم ...

به جایی دور بروم ...

جایی که مرا نشناسند ...

جایی که کسی را نشناسم ...

فریاد خفته در گلویم را آزاد کنم و بگویم ...

من بریدم دنیا

اینقدر نقش قلمت را به دل من نزن ...

این زندگی هرگز تغییر نخواهد کرد

 اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...

دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...

رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...

مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــریزه...

دلـ♥ـم خـیـلــی بــیــشــتــر از حـجـمــش پـــُر اســت ؛

پــُـر از جــایِ خــالـیِ ♥تـــو♥

پــُـر از دلـ♥ـتــنـگی بـرای نگــاهِ تـــو

پــُـر از خــاطـراتِ قــدم زدن

در کـوچــه پــس کــوچـه هـــای شــهـر بـا تــ♥ـــو

پــُـر از حــس پــرواز

پــُـر از تــــــــ♥ـــــــــو ♥

❤ دلــتــنــگـی
عـیـن آتـش زیـر خـاکـسـتـر اسـتـــ
گـاهـی فـکـر مـیـکـنـي تـمـام شـده
امــا یـکـــ دفـعـه
هــمــه‌اتـــ را آتـش مـیـزنـد ...! ❤

_{آرزوهــایــم به درکــ ،}

_{اصــلا رویــاهــایــم هــم ،}

_{حـــتــی آیــنــده ام ،}

_{مــگــر چــه فــرقــی مــی کــنــد؟!}

_{بــهــشــت یــا جــهــنــم ،}

_{شــاد یــا غــمــگیــن ،}

_{دنــیــای بــی تــو ،}

_{ســراســر جــهــنــمــی غــمــگــیــن اســت}